حاشيه هاي ريحانه پارسا

۵۸ بازديد

حاشيه هاي ريحانه پارسا

از چند روز پيش دوباره بحث مهاجرت يكي از بازيگران سينما و تلويزيون داغ شد. ريحانه پارسا، بازيگر جواني كه با سريال «پدر» شناخته شد، به خارج از كشور رفته و ظاهرا قصد برگشتن به ايران را ندارد. اين اولين‌بار نيست كه يك بازيگر مهاجرت مي‌كند اما موضوع پارسا مولفه‌هايي دارد كه قطعا از آن موردي جالب و قابل بررسي مي‌سازد.

دوسال پيش بود كه سريال «پدر» توسط حامد عنقا و بهرنگ توفيقي براي پخش از شبكه دو ساخته شد. شخصيت‌هاي اصلي سريال را دوبازيگر جوان و ناشناخته برعهده داشتند؛

يكي سينا مهراد بود كه به‌دليل رابطه پدر و فرزندي با سعيد سهيلي،كارگردان سينما راه ساده‌اي را براي بازيگري طي كرده بود و ديگري دختري ?? ساله به نام ريحانه پارسا. از همان ابتدا به‌دليل سكانس پريدن «حامد» از پنجره كلاس به بيرون، «پدر» سروصدا كرد و موردتوجه قرار گرفت، اما حاشيه اصلي ريحانه پارسا بلافاصله با پخش قسمت پاياني «پدر» آغاز شد.

او ساعتي پس از پايان سريال، عكس‌هايي با آرايش غليظ و ميكاپ از خودش گذاشت كه تا آن روز در موارد مشابه هيچ بازيگر نورسيده‌اي اين كار را نكرده بود. پارسا درهمين زمينه نوشت: «من، ريحانه پارسا دختري كه از الان تا هميشه اگر كسي ميشناستش به واسطه سريال پدر هست،

از همين پست ميگم اگر اين روزها عكسي ديده شده كه فرق زيادي با تصوير اين ماه‌هاي اخير داره بي‌هيچ جبهه‌گيري خاصي و موضع داشتن بوده و هست، صرفاً توجيهي است كه ريحانه هيچ شباهت (ظاهري) به ليلاي ديده شده نداره.» اين حاشيه سروصداي زيادي به‌پا كرد.


روايات مختلفي از نحوه انتخاب ريحانه پارسا توسط حامد عنقا مطرح شده است. برخي مي‌گويند او پيش‌خدمت يك كافه بوده است و اصولا گزينه اول بازي در نقش «ليلا» نبوده اما در دقيقه‌?? اين اتفاق رقم خورده است. همه مي‌دانند كه براي حضور در مقابل دوربين يك آيتم و اجراي آن، بايد موردگزينش و استعلام حراست سيما قرار گرفت،

اما ظاهرا براي استفاده از يك جوان آن‌هم در مهم‌ترين نقش يك سريال تنها فيلتر موجود تهيه‌كننده سريال است. مثلا اينكه او تحصيلات مرتبط داشته باشد، ثبات رواني داشته باشد، سابقه زندگي شخصي مناسبي داشته باشد و... به هيچ عنوان براي سازندگان سريال مهم نيست.

چه بخواهيم و چه نخواهيم به‌هرحال هنوز تلويزيون در ايران مهم‌ترين و فراگيرترين رسانه است. به همين خاطر است كه ممكن است در عرض چندشب يك فرد را به شهرت زيادي برساند.

پس طبيعي است كه وقتي قرار است يك فرد كه تا قبل از آن هيچ جايگاه حرفه‌اي و اجتماعي خاصي ندارد، به واسطه تريبون رسمي رسانه‌اي كشور به شهرت برسد بايد از فيلترهاي مختلف عبور و تامدت‌ها مورد نظارت باشد.
«حق شهرت» مساله‌اي‌است كه در خارج از ايران درباره چهره‌هاي نوظهور مورد استفاده است.

بازيگر يا شاخ اينستاگرامي؟

اما اين تنها حاشيه بازيگر نورسيده نبود. او نشان داد به جلب‌توجه تصويري علاقه زيادي دارد و بارها اين را ثابت كرد. او در حاشيه اكران و نشست خبري «خوب، بد، جلف?» تا توانست در مقابل دوربين عكاسان اطوار عجيب و ناشايست درآورد به‌طوري كه صداي خيلي‌ها درآمد.

انتشار عكس با حوله حمام و... خيلي كارهاي ديگر پارسا روزبه‌روز از او بازيگري مي‌ساخت كه حاشيه‌اش از متن بيشتر است. البته اين كارهاي پارسا براي اهالي رسانه عجيب نبود.

در همان ايام پخش «پدر» در مراسم اختتاميه جشن حافظ وقتي او با دودست در جيب روي سن آمد و خيلي‌ها به نشانه اعتراض سوت زدند، معلوم بود كه ستاره جديدي در بازيگري پديدار نشده، بلكه نهايتا يك «شاخ اينستاگرامي» جديد پيدا شده است!

همه اين‌ها مدام سيستم فشل چهره‌سازي در ايران-خصوصا تلويزيون- را به‌خاطر مي‌آورد. اما قبل از اينكه وارد حواشي بعدي او شويم بايد يك سؤال اساسي را مطرح كنيم. اگر دركنار اين بازيگر جوان يك مشاور يا مدير كاربلد و پخته وجود داشت، آيا بازهم پارسا به همين مسير مي‌افتاد؟

منبع : qomikala